اولین پیام دوستی مینا رو تو این وبلاگ دلم میخواد خط کنم و قاب بگیرم . این دختر وصف ناشدنیه . یه فرشته ست که تو زندگی من پیداش شده . یکی که خیلی بش اعتماد و اعتقاد دارم . یکی که تو اعماق وجودم ریشه زده . یکی که خیییییییلی دوسش دارم . آرزو میکنم غصه های عالم هیچ کدوم تو دلش پا نذاره . تنش سلامت باشه و دلش خوش . شاید تعجب کنید . خب تعجب هم داره ، تو این دنیا که خودی به خودی رحم نمیکنه ، یکی مثل مینا از همه درد و کم و کسری های من خبر داره و بدون اینکه حرفی بزنم محبتش و توجه ش رو خرج من میکنه . اصلا نمیدونم چطور توصیفش کنم .
ریحانه هم خیلی به من محبت داره و حرص حال دلم رو میخوره . حاضر هرکاری کنه که من راحت و خوشحال باشم . کلی خوشحال میشه از هر تغییر که از تکالیفش در من و زندگی م ایجاد میشه .
تیلو هم مرتب حال و احوالم رو میپرسه و بهم آرامش میده .
حتی آقا محسن هم دست کمک به طرف من داده و از آن چه که داره دریغ نکرده ، حتی در حد یه کامنت .
و من اینجا زندگی رو شیرین تر و قشنگ تر از هرجای دیگری میبینم . وقتی احساس میکنم اینجا خیلی ها رو دارم . اینجا تنها نیستم .
و امروز با یه کامنت رو به رو شدم از دوستی به نام ضحی، که فقط خدا میدونه چقدر لذت بردم و شرمنده محبتش شدم .
من اونقدر خوب و بی نقص نیستم . منم پرم از عیب و ایراد. گاهی پر از کینه . گاهی هم حسود .
هیچ چیز ارزش شما رو وصف نمیکنه و هیچ کاری در برابر محبت هاتون نمیتونم بکنم .
فقط از خدا میخوام هییییییچ گره ای تو زندگی تون پیش نیاد و هیچ وقت محتاج و درمونده نشید .
نمیدونم چی بگم .
برای یکشنبه نوبت متخصص ارتوپد گرفتم . هم اهواز و هم شیراز بهم دکتر معرفی شد ولی چون نمیتونم برم ، پیش بهترین گزینه شهر که پروازی هم هست ، نوبت گرفتم .
روزه داری امسالم تا الان بهتر از سال قبل بوده، خدا را شکر هنوز خوبم .
دلم میخواد یه روز همه تون رو یه جا دعوت کنم و همه تون رو تو آغوش بگیرم .
ممنونم ممنونم ممنونم که هستید .
درباره این سایت